تغییر در نظام سیاسی افغانستان متضمن صلح و ثبات است
محمد همایون سرخابی محمد همایون سرخابی

لندن 02 – 09 – 10  

 

اخیراً مرکز تحقیقات علمی انستیتوی بین المللی مطالعات استراتژیک انگلستان (آی آی اس اس) که یکی از مراکز عمده  و معتبر تحقیقاتی بریتانیا در جهان بشمار میرود ، بعد از مطالعات دقیق علمی و رسیده گی به اوضاع بغرنج افغانستان ، طی اعلامیه ای خواستار تغییر بنیادی استراتژی غرب در قبال وضع پیچیده کنونی افغانستان گردیده است . خوشبختانه نتایج آن پژوهش و تحقیقات علمی توسط جاناتان مارکوس تحلیلگر مسایل دیپلماتیک ( بی بی سی ) نیز سریعاً پخش و در خور رسانه های جهان قرار داده شده است .                                                                           

این مرکز بزرگ تحقیقاتی علمی جهان که همواره جهت حل معضلات بغرنج و پیچیده سیاسی کشور های جهان ابراز نظر مینماید ، اخیراً طور جدی از مداخله گران نظامی در امور افغانستان تقاضا و تاکید ورزیده است که : روش کنونی کشور های غربی و ناتو با تداوم نظام ریاستی جهت تامین صلح و ثبات ، همبستگی ملی ، ملت سازی و ایجاد یک افغانستان آزاد ، آباد و فارغ از لانه های تروریستی ، دلالان مواد مخدر و فساد لجام گسیخته اداری ، موثر نیست و به تغییر جدی نظام سیاسی اشد ضرورت دارد .  کشور های غربی و ناتو نمیتواند در پرتو نظام کنونی در افغانستان به اهداف استراتژیک خویش نایل گردند . بناً یگانه آلترناتیو آن  ایجاد یک نظام نیرومند  فدرال در ساختار نظام سیاسی آینده افغانستان است و بس . استقرار نظام فدرال در افغانستان نتنها کشور را از تجزیه و تداوم جنگ و آشوب نجات میدهد ،  بلکه زمینه وحدت ملی و فضای صلح و رفاه همگانی را نیز مساعد میسازد . زیرا تجربه هشت سال گذشته ثابت نموده است که نظام ریاستی با خواست های بر حق اکثریت توده های عظیم  این کشور سازگار نیست و نمیتواند متضمن تامین صلح  و ثبات دایمی در افغانستان باشد .                                                       

اگر به سیر تکامل تاریخی کشور های جهان نظر اندازی گردد ، نظام های سیاسی که بر پایه  اصول غیر دموکراتیک شکل گرفته و حل مسئله ملی را در حاشیه قرار داده اند ، همیش به پر بلم های بیشمار ملی مواجه بوده و از مشارکت داوطلبانه و دلسوزانه توده ها محروم و در برابر واکنش های جدی و سخت آنها نیز قرار گرفته اند . ولی در فرجام به منظور از میان بردن آشوب و رفع فضای ناباوری و عدم اعتماد و احترام به کرامت انسانی و حقوق قانونی شهروندی ، ناگزیر گردیده اند تا رژیم دلخواه مردم را که ضامن رفاه و سعادت توده ها و تامین وحدت واقعی ملی  باشد به میان آورند . چنانچه  کشور آلمان در سال 1867برای اولین بار سنگ پایه محکم وحدت ملی را با ایجاد نظام فدرال تحت نام اتحادیه شمال آلمان به وجود آورد و امپراطوری بیسمارک که دارای نظام سیاسی فدرال بود ، این دست آورد و افتخار بزرگ تاریخی را طبق خواست اکثریت توده های با فرهنگ آلمان به تجربه گرفت و خوشبختانه امروز نظام فدرال یکی از بهترین مدل های نظام دموکراسی پارلمانی در سطح جهان مورد قبول ملیون ها انسان متفکر این کره خاکی قرار گرفته و از آن حمایت و حراست به عمل می آید .                                    

زیرا نظام فدرال مشارکت هرچه وسیعتر همه مردم را در زندگی سیاسی شان مساعد نموده و کشور را به ایالت های کوچک تر با حکومت های منتخب و متحد تقسیم کرده و زمینه نزدیکی آنها را با دولت و سیاستمداران بیشتر مساعد میسازد .                                                             

در نظام فدرال شرایط اشتراک و دخالت مردم در زندگی سیاسی جامعه آسان تر بوده و اصلاحات اجتماعی راحت تر انجام میپذیرد ، به این معنی که بسیاری از اصلاحات نوین را میتوان در یک ایالت طور نمونه به تجربه گذاشت و در صورت موفقیت ، آن را به سایر ایالات گسترش داد . ولی در صورت نتایج منفی ضرر آن صرف بخش کوچکی از شهروندان کشور را در بر خواهد گرفت نه همه کشور را .                                                                                            

نظام فدرال شانس اپوزسیون و مدعیان قدرت را افزایش بخشیده ، به استقرار و گسترش دموکراسی کمک  فراوانی میکند وا ین امر توانایی و یا ناتوانی مدعیان قدرت و مخالفین را در حل مسایل اجتماعی عملاً به نمایش و قضاوت مردم میگذارد و بر اساس آن شهروندان میتوانند با آگاهی ، تجربه و شناخت بیشتری در انتخابات دوره بعدی شرکت ورزیده ، تصمیم موثر و بجا در انتخاب افراد شایسته اتخاذ نمایند .                                                                                 

نظام سیاسی فدرال وسیله خوبی برای تربیت کدر ها و رهبری سیاسی آینده کشور است ، زیرا برای سیاستمداران در ایالت ها این امکان را میسر میسازد که ، توانایی ، شایستگی ، صداقت  و وطن پرستی خود را در عمل از خود نشان داده و در صورت ابراز لیاقت به مقامات بالاتر رهبری کشور برسند . چنانکه در کشور آلمان همه رهبران شان از سال 1966 به بعد قبل از انتخاب شان به کرسی های رهبری کشور، رئیس قوه اجرائی ایالتی نیز بوده اند .                     

نظام فدرال از یک سو موجب تعمیق و گسترش تقسیم و کنترول قوای حکومت میگردد و از سوی دیگر از تمرکز و انحصار غیر ضروری قدرت جلوگیری نموده و زمینه انجام رقابت های سالم به نفع مردم ، عمران و آبادانی بهتر و بیشتر ایالت ها را مساعد و مهیا میسازد  .                        

 پارلمان که ممثل اراده ملت است در نظام فدرال نقش عمده و اساسی دارد . طبق قانون فدرال قوای دولت ناشی از اراده ملت است که در رای گیری و انتخابات قوای سه گانه ( تقنینیه ، قضائیه  و اجرائی ) عرض وجود میکند .                                                                                

 در نظام فدرال رئیس جمهور توسط مجمع ملی که متشکل از اعضای شورای ملی و اعضای مجلس نمایندگان ایالت ها است انتخاب میشود . صدراعظم یا رئیس قوه اجرائی و رئیس قوه قضائیه توسط رئیس جمهور به مجلس بزرگان ملی که متشکل از نمایندگان شورای ملی و نمایندگان شورا های ایالتی می باشد غرض اخذ رای اعتماد معرفی میگردد . شورای ملی دارای کمیسیون های مختلف است و جلسه شورای ملی هر سه هفته یک بار تشکیل میشود و وظیفه اساسی و عمده آن تصویب قوانین و مراقبت از تطبیق آن در سراسر کشور است .                    

در نظام فدرال قوای حکومت میان حکومت مقتدر مرکزی و حکومت هر یک از ایالت ها تقسیم میگردد و به دنبال آن قدرت هر یک از این ارگان ها و حکومت کنند گان محدود شده و از یک سو باهم همکار ی مینمایند و از سوی دیگر یکدیگر را کنترول نیز میکنند و از اعمال قدرت در دست عده معدودی جلوگیری میشود .                                                                            

 نظام فدرال ایجاد رقابت های سالم و انکشاف سریع بین ایالت ها را مساعد نموده و وحدت واقعی ملی را بین توده ها و افراد مملکت مساعد می سازد .                                                       

نظام فدرال در اکثر کشور های جهان از جمله ایالات متحده آمریکا ، آلمان ، هندوستان ، پاکستان ، روسیه ، سویس ، مالزی ، امارت متحده عرب و غیره کشور های خورد و بزرگ جهان نتایج مثبت ببار آورده است .                                                                                              

در نظام فدرال احترام به کرامت انسان و رعایت حقوق مساوی شهروندی ، آزادی های اساسی مردم ، رشد متوازن زبان و فرهنگ همه ملیت ها ، مشروعیت نظام ، احترام و تابعیت از قوانین آن را در سرلوحه کار همه توده ها قرار داده ، فضای صلح ، دوستی ، و اعتماد متقابل بین اقوام و ملیت ها ، پیشرفت و ترقی کشور و بالاخره وحدت ملی به گونه واقعی آن را تضمین می نماید .  نظام فدرال  فضای ناباوری و عدم اعتماد میان ملیت های مختلف را از بین میبرد و قدرت رهبران را محدود ساخته و از باز گشت به نظام دیکتاتوری که خاصه کشور های اسلامی و جهان سوم است برای همیش از بین میبرد و اصل شایسته سالاری را در فهم دانش ، تقوا ، صداقت و وطن پرستی رهبران جستجو میکند تا تعلقات قومی ، زبانی و نژادی شان .                            

کشور عزیز ما افغانستان که در طول تاریخ نظام های شاهی مطلقه ، شاهی مشروطه ، جمهوری تاجدار ، جمهوری دموکراتیک ، جمهوری اسلامی ، امارت اسلامی و جمهوری کنونی را به تجربه گرفته است ، ولی هیچ یک از این نظام ها نتوانستند مرز های عدم اعتماد و فضای ناباوری بین ملیت های مختلف کشور را بشکند و به تراژیدی دیر پای خصومت ملی ، نفاق و تشنج زدایی میان اقوام مختلف افغانستان نقطه پایان بگذارد .                                                               

متاسفانه عده ای از عناصر تنگ نظر و افراد ناخود آگاه که در لاک اندیشه های خشک و خنک  تفوق طلبی قومی و زبانی به سختی فرو رفته اند ، عاطفی و احساساتی با این طرح سازنده و معقول مخالفت ورزیده آن را به مثابه زوال حاکمیت قوم و تبار خویش و حتی تجزیه کشور تلقی و با آن مخالفت می ور زند . در واقعیت این افراد از جعلیات خود بیم دارند و از برتری جویی نژادی ، زبانی ، و نفی برادران هموطن خود لذت میبرند و خواهان اعاده و تداوم حاکمیت دیکتاتوری نظام قبایلی که دیگر رنگ و بوی خود را بکلی باخته است میباشند .                      . پس بهتر است به عینیت و خواست های بر حق مردم کشور و دانشمندان جهان منجمله انستیتوی بین المللی مطالعات استراتژیک  بریتانیا اندیشید و از لاک اندیشه های قشری گری تفوق طلبی ، و برتری جویی و حاکمیت بر دیگران بیرون شد و عنصر باور بین ملیت ها را تقویت بخشید ، مرز های غبار آلود عدم اعتماد و اطمینان را برای همیش شکست و وحدت واقعی ملی را در افغانستان عزیز تامین نمود . زیرا تداوم این وضع ( در خانه خود بیگانه زیستن و به کلتور ،  زبان و فرهنگ خود به اجبار بیگانه بودن ) برای همیش محو و نابود گردد . همه مردم کشور ما  افغانستان عزیز را دوست دارند ، چون شرف و ناموس خویش  از آن حراست نموده و می نمایند . آنانی که از استقرار نظام فدرال بیم داشته و نا آگاهانه بر ضد آن تبلیغ مینمایند به خطا رفته اند . زیرا خوشبختانه مردم افغانستان در جریان یک پروسه طولانی با اشتراکات زبان ، زمین ، زندگی باهمی ، اجتماعی و روانی که در خصوصیات فرهنگ ملی ما آشکارا تجلی دارد ، رفته رفته خصایل مشترک ملی پیدا نموده است و هیچ قدرتی نمیتواند آنها را از هم جدا سازد . خوشبختانه امروز اکثریت مردم کشور ما به بیهوده گی اختلافات قومی ، زبانی و مذهبی پی برده و به سوی تشکل یک ملت واحد گام های استوار برداشته اند . به آرزوی  آن روزی که عقل سلیم بر احساسات غلبه حاصل نماید . ومن الله التوفیق                                   


September 10th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات